مکتب المهدی (عج)

حوزه علمیه خواهران المهدی (عج)
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

با همسر عصبانیم چیکار کنم؟

05 مهر 1399 توسط گل گاو زبون

#مدیریت_رفتار

قسمت 1️⃣

روش برخورد با #همسر_عصبانی

?وقتی همسرتان #عصبانی است، ممکن است انتقاد زیادی از او بشنوید.

انتقاد همیشه آزاردهنده است و باعث می‌شود که احساس طرد شدن بکنید. حتّی کم‌ترین میزان #انتقاد هم وقتی از طرف یک فرد عزیز و شخصی که نظرش برای شما مهم است مطرح می‌شود، می‌تواند دردناک باشد. خواه انتقاد، منصفانه و درست یا کاملاً غلط باشد، بازهم ممکن است #احساس کنید که مورد قضاوت و حمله قرار گرفته‌اید، بنابراین عزت‌نفستان پایین می‌آید و به شدّت حالت دفاعی می‌گیرید.

به خاطر داشتن این نکته مهم است که افراد عصبانی اغلب کسانی هستند که نمی‌توانند به‌طور مؤثّر ارتباط برقرار کنند. آن‌ها نمی‌دانند چگونه برای رسیدن به خواسته‌هایشان مذاکره نمایند و چگونه برای محافظت از خودشان محدودیت‌هایی تعیین کنند. آن‌ها نمی‌دانند چگونه زمینه‌ی همکاری را فراهم ساخته و تعارض‌های خود را حل‌وفصل نمایند؛ در نتیجه دچار ناکامی و عصبانیت شده و شروع به حمله، تحقیر و انتقاد می‌کنند.

ادامه دارد….

 نظر دهید »

رجز گریه

29 مرداد 1399 توسط گل گاو زبون




حال و روز لبش بیابانی است


و سلاحش دو چشم بارانی است

توی خیمه اگر که زندانی است

گریه هایش پر از رجز خوانی است

شوق لبیک در صدایش بود

آخرین بی قرار را برداشت

غربت بی شمار را برداشت

حرف پایان کار را برداشت

گوییا ذوالفقار را برداشت

آخرین یار با وفایش بود

برد تا دست آسمان بدهد

سند ظلم را نشان بدهد

یا بهانه به آن کمان بدهد

کاش دشمن کمی زمان بدهد

تازه آغاز ربنایش بود

در دل ظلمت اضطراب افتاد

تا نگاهش به نور ناب افتاد

یاد روی ابو تراب افتاد

دهن تیر تشنه آب افتاد

این ولی باز ابتدایش بود

موی بابا سپید تر شده است

غصه و غم شدیدتر شده است

از علی نا امید تر شده است

چشمش از آنچه دید تر شده است

سر در آسمان رهایش بود

در دلش حسرتی تلاطم کرد

در جوانی تو را تجسم کرد

راه برگشت خیمه را گم کرد

به دل مادرت ترحم کرد

جای تو در پر عبایش بود

#عکس_تولیدی

#فرزند_ششماهه



 نظر دهید »

حبه انگور

22 مرداد 1399 توسط گل گاو زبون

حبه انگور 

داستان قشنگی است:

روزی به مسجدی رفتیم 

که امام مسجد دوست پدرم بود 

گفت داستان بنا شدن این مسجد قصه عجیبی است ،

روزی شخص ثروتمندی دو کیلو انگور می خرد و به خدمتکار خود می گوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده

 و خود شخص به سر کارش رفت ،

بعد الظهر از کار به خانه می آید 

و می گوید لطفا انگور را بیاورید تا بخورم، 

همسرش گفت

 من و فرزندان انگور ها را خورده ایم ،

مرد گفت دو کیلو انگور خریدم یه دونه هم برای من نگذاشته اید !

از خانه خارج می شود 

و همسرش او را صدا می زند 

هیچ جوابی نمی دهد، 

رفت املاک فروشی

 جایی که زمین خرید و فروش می شود 

گفت : یک قطعه زمین می خواهم در بهترین جای شهر 

آن را خرید، 

و رفت نزد پیمانکار ساختمان ، جهت ساخت و ساز 

گفت بی زحمت همراه من بیایید 

او را با خود برد و زمینی که خریده بود بهش نشان داد 

به پیمانکار گفت می خواهم مسجدی برای من بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید

پیمانکار تمام وسایل و کارگران را آورد و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد ،

مرد ثروتمند به خانه برگشت 

زنش بهش گفت کجا بودی ؟ 

مرد گفت الان اگر بمیرم خیالم راحته، 

شما حتی با یک دانه انگور هم بیاد من نیستید در صورتی که بین شما زنده هستم ،

چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد  بیاورید و برایم صدقه دهید ؟

الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ،

400 سال است و این #مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد ،

چون از یک دانه #انگور درس و #عبرت گرفت .

ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده 

و به انتظار کسی منشین که بعد از #مرگت کار خیری برایت انجام دهد ،

محبوب ترین #مردم تو را فراموش  می کنند.

 نظر دهید »

زن مغرور

05 تیر 1399 توسط گل گاو زبون

​?دو نکته تربیتی لازم برای تربیت دختران 
1⃣دخترتان را مغرور بار بیاورید!
?امروزه تفکیک روش های #تربیتی به حسب تفاوت های جنسیتی ، جزء بدیهیات مباحث روانشناسی و تربیتی به حساب می آید. مثلا کودک ۴ ساله را به دختر و پسر تفکیک می کنند و برای درمان خلاها و آسیب های رفتاری او ، روش های پسرانه را جدای از روش های دخترانه به کار می بندند.
?این نگاه تجزیه گرایانه ، ریشه در مبانی وحیانی دارد. آیات و روایات بسیاری #تفاوت های زنانه و مردانه را برجسته کرده که این تفاوت ها در این دو جنس ، به نظام های تربیتی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی متفاوت منجر خواهد شد.
?یکی از این روایات ناب که زیر خروار خروار شعار ، غبار می خورد ، کلام راهگشای حضرت امیر ع درباره «ویژگی های مذموم مردانه و ممدوح زنانه» است.
?حضرت در ابتدای آن فرمایش ، یکی از #ویژگی های_خوب_زنانه و بد مردانه را 

« #زَهو» می دانند و می فرمایند: «فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا» (نهج البلاغه ، حکمت ۲۳۴) 

«اگر زنان ، دارای «زَهو» باشند ، خود را در اختیار هر کسی قرار نمی دهند.»
?واژه «زَهو» معادل دقیق و جامعی در زبان فارسی ندارد ؛ ولی می توان واژگانی چون «ناز» ، «غرور» ، «گردن فرازی» ، «خودگیری» و «بزرگ منشی» را در ترجمه آن به کار برد. که با این حساب ، «مرأه مَزهُوَّه» در روایت ، زنی است که خود را برای نامحرم می گیرد و منظر بلندی برای خود می بیند که هر کسی را به آن افق ، دسترسی نیست. 
?این نوع نگاه به «عفّت» و «حجاب» ، #کیمیای_گمشده_زمانه ماست. چرا که در تعریف و ترویج #حجاب ، عمدتا این بزرگ منشی زنانه به چشم نمی آید. 
ضمن اینکه این رویکرد ، فراتر از «مانتو» ، «چادر» و «مقنعه» است. 

ای بسا خانمی که ناز زنانه را در رابطه با نامحرم لحاظ می کند و چادر بر سر نمی گیرد و ای بسا چادر به سری که در ارتباط با بیگانه ، خود را یگانه و موازی می بیند. 
?وقتی این #نگاه_غرور_آفرین به #زن و عفاف #نباشد ، «زن مرتبگیِ» تقلبی #فمنیسم ها سکّه #رایج بازار می شود. با این تفاوت که زن فمنیستی از تمام قیود رها می شود تا راحت تر و آزادتر به کام مردان بنشیند .
?ولی بانوی تراز وحی ، فراتر از کامرانی مردانه و هوس گرایانه است. مرد نیز برای دست یازیدن به بلندای دامن زن ، باید دامنه ها پشت سر گذارد و هوس رفتن تا قله ها داشته باشد. 
✅ #زن_بزرگ_منش ، به راحتی به دست نمی آید. سخت و به ندرت جواب می دهد. ناشناس ها باید شناسه رو کنند تا با او گفتگو کنند. مردان را تا آن وقت که آنها را در قواره همدلی و همسری بیند ، ریز می بیند. 
❓اما سوال این است چرا این بلندمرتبگی زنانه در «آموزش و پرورش» ، «رسانه» و حتی «سیاست» و «اقتصاد» ما کمتر یافت می شود؟ چرا وقت تقسیم شغل و پُست ، چیزی فراتر از «منشی مطب» نصیب زنان نمی شود؟ چرا بروز زنانه ارزشی بیش از کمک به فروش صابون و پودر لباسشویی ندارد؟ چرا مقام زنانه ، نمودی در دروس مدارس ندارد؟ چرا در سریال ها و فیلم ها به تکرار نمی شنویم که زنان ، جایگاهی فرادست مردان دارند؟
?تحقیر شدگی های عاطفی و اجتماعی ، به عشوه گری های خیابانی و دلربایی های خودنمایانه سر می زند.
? اگر به #دنبال_امنیت_روانی_جامعه هستیم ، #دختران خود را #مغرور بار بیاوریم

?لازمه این امر هم این هست که به دختران مان #ارزش_وجودی خودشان را مدام یادآور شویم
تفاوتهای اخلاقی زنان ومردان در کلام مولاعلی علیه السلام:
وَ قَالَ علی ( عليه السلام ) خِيَارُ خِصَالِالنِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَالْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَهُمَزْهُوَّهً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَاكَانَتْ بَخِيلَهً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَبَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَهً فَرِقَتْ مِنْكُلِّ شَيْ ءٍ يَعْرِضُ لَهَا[و فرمود:]
” نيكوترين خوي زنان زشت ترين خويمردان است: به خود نازيدن و ترس، و بخل ورزيدن.

?پس چون زن به خويش نازد، رخصت ندهد كه كسي بدو دست يازد، 

?و چون بخل آرد، مال خود ومال شويش را نگاه دارد، 

?و چون ترسان بود، از هرچه بدو روي آرد هراسان بود.”

?حکمت ۲۳۴ نهج البلاغه
2⃣ نکته دوم در تربیت دختران ، بحث

  #محبت و #توجه است
بببینین دینمون چه چیزهای جالبی دارد
به پدران خطاب هست که اول هدیه ای را که می خرند اول به دخترانشان هدیه بدهند این یعنی توجه به دختر در خانواده 
در روایت امیر المومنین در نهج البلاغه از زن تعبیر به #ریحانه شده است “المراه الریحانه ولیست بقرمانه” این مسئله هم به روحیه لطیف دختران و زنان اشاره دارد که در تربیت باید حتما توجه شود . دختران در خانواده بیشتر نیاز به #محبت دارند خانواده ها دریغ نکنند محبت را 

یکی از علل گرایش به دوستی های خیابانی هم کمبود محبت در خانواده برای دختران هست .

 نظر دهید »

دختران حاج قاسم   فرشتگان بهشتی سرزمینم    شهیده جهادگر صدیقه رودباری

02 تیر 1399 توسط گل گاو زبون

​جهادگرشهید صدیقه رودباری













جهادگرشهید صدیقه رودباری

شهید صدیقه رودباری در هجدهم اسفند سال 1340 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.روزهای نوجوانیش در سالهایی سپری شد که سرزمینمان در پیچ وتاب روزهای منتهی به پیروزی انقلاب بود.در ان روزها او خود را به به خیل عظیم وخروشان ملت می رساند ودر تظاهراتها شرکت می کرد وتا صبح نیز به مداوای مجروهان می پرداخت.آنقدر فعال بود که در زمان درس وتحصیل بارها اورا در پشت بام مدرسه ودر حال فعالیتهای انقلابیش می یافتند.روح نا ارامش همواره در پی چیزی ورای خواست ها وآرزوهای یک دختر معمولی بود…


انقلاب که شد در مدرسه شان انجمن اسلامی را راه انداخت  وفعالیتهایش را منسجم تر کرد.خانواده ودوستانش صدیقه را آخر هفته ها در کهریزک ویا معلولین ذهنی نارمک پیدا می کردند.صدیقه آنها را شستشو می داد وبهشان رسیدگی می کرد.بسیار پر دل وجرات بود.شجاعت ودلیریش به گونه ای بود که نشان می داد به زودی “مهر شهادت بر روی شناسنامه اش خواهد خورد"…

پس از انقلاب ،هیجان واحساس وصف ناپذیری پیدا کرده بود.احساسی که تا آن زمان مثل خون در رگهایش جاری بود،حالا پر خروش گشته بود واو را اززندگی عادی وروزمره دور می کرد.از تعلقات دنیوی فاصله گرفته بودومدام می گفت که"نباید در خانه بنشینیم وبگوییم که انقلاب کرده ایم .باید که در بین مردم باشیم وپیام انقلاب را به مردم برسانیم..".

5 خرداد سال 59، از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعالیتهای جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد.در بانه هر کاری که از دستش بر می آمد انجام می داد.در روستاهایی که پاکسازی می شدند،کلاسهای عقیدتی وقرآن بر گزار می کرد.با توجه به شرایط بسیار سخت آن روزهای کردستان ،دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می کرد در حالی که هیچ گاه اظهار خستگی نکرد…

در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانومها  بود.علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که “اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم".خواهرش در ان روزها خواب دیده بود که اقایی نورانی وارد جمع می شود و صدیقه را صدا می کند وبا خودش می برد .از حاضرین سوال کرده بودند که این آقا چه کسی بود که گفتمد ایشان امام زمان بودند..تعبیر این خواب را که پرسیدند گفتند این دختر سربازی اش در راه اسلام قبول می شود…

شهید صدیقه رودباری

 در روزهای حضورش در سپاه بانه، فرمانده اطلاعات سپاه بانه ،شهید محمود خادمی کم کم به او علاقه مند شد.محمود که قبل از آن در جواب به دوستانش که پرسیده بودند که “چرا ازدواج نمی کنی؟"  گفته بود:"هنوز همسری را که می خواهم برای خودم انتخاب کنم پیدا نکرده ام .من کسی را می خواهم که پا به پای من در تمام فراز ونشیب ها ،حتی در جنگ با دشمن هم رزم من باشد ومرا در راه خدا یاری دهد…"ولی محمود بعد از آشنایی با صدیقه رودباری تصمیم خود را گرفت وهمسر آینده خود را انتخاب کرد…



28 مرداد سال 59، روزی بود که صدیقه  ودوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند،در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند.در همین هنگام دختری وارد جمع 3 نفره شان شد.صدیقه او را می شناخت.گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت ومستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد.پاسداران با شنیدن صدای شلیک گلوله به سرعت به سمت اتاق دویدند.محمود خادمی خود پیکر نیمه جان صدیقه را به بیمارستان رساند.او بیشتر از 3 ساعت زنده نماند و بالاخره به آرزوی خود که شهادت بود رسید.همانطور که در آخرین تماس تلفنی اش با خانواده اظهار داشت که “هیچ گاه به این اندازه به شهادت نزدیک نبوده است…”

پس از چند ساعت که از ان اتفاق دلخراش می گذشت،محمود با چهره ای غمگین وبرافروخته به جمع سپاهیان برگشت وبا حالت خاصی خبر شهادت او را اعلام کرد ودر آن جمع اظهار داشت"بچه ها من هم دیگه عمری نخواهم داشت.شاید  خواست خدا بود که عقد ما در دنیای دیگری بسته شود…”

شهید محمود خادمی

 حدود 2 ماه بعد،در 14 مهر سال 59 ،محمود خادمی فرمانده اطلاعات سپاه بانه در حالی که داوطلب شده بود که دوست بیمارشان را به بیمارستان برساند،ماشینش توسط ضد انقلاب مورد حمله قرار گرفت .او تا اخرین گلوله خود مقاومت کرد.افراد مهاجم، غافل از این که او راننده ماشین نیست ،بلکه محمود خادمی  فرمانده اطلاعات سپاه بانه است،پس از به شهادت رساندن وی برای خاموش کردن آتش خشم وکینه خود،قسمتی از صورت او رانیز با شلیک گلوله های تخم مرغی از بین بردند.وبه این ترتیب بود که محمود خادمی نیز پس از 2 ماه جدایی از صدیقه به او پیوست تا همانطور که خود گفته بود"عقدشان در دنیایی دیگر ودر آسمانها بسته شود…”



مزار شهید صدیقه رودباری،قطعه 24/ردیف32/شماره8 بهشت زهرا(س)

 مردم در این دوره از تاریخ، یخ بسته‌اند/در این رنج و اسارت/ دست و پا را بسته‌اند/نه بوی خون، نه بوی دود، نه بوی مسلسل/ پس من به کجا می‌روم؟ من کیستم؟/ تو باید حماسه بیافرینی/ همچنان که حسینیان آفریده‌اند/ دست‌های کوچک‌مان/ صدای دشمنان را در گلو خفه می‌کند/ به یادم داشته باش/ من شهیدم… (سروده شهید صدیقه رودباری)

 3 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مکتب المهدی (عج)

با ما همراه باشید.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای وبلاگ

  • گل گاو زبون
  • هامون
  • حوزه المهدی(عج)
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس